رعایت اصل شایستهسالاری نشانه « مردانگی» است(نکته ورزشی)
سید سعید مدنی
در یکی از روزهای هفته گذشته رئیسجمهور محترم با حضور در وزارت ورزش با وزیر و مسئولان این وزارتخانه درباره شرایط ورزش و راهی که در پیش دارد و کارهایی که باید انجام شود، به گفت و شنود پرداخت که جزئیات آن در رسانهها منعکس شد. اهالی علاقهمند و پیگیر ورزش حتما در جریان این دیدار قرار گرفتهاند. به طور خلاصه حرف اصلی رئیسجمهور این بود که: « برای رسیدن به شرایط ایده آل در ورزش کشور، ابتدا باید بدانیم چه میخواهیم، چه امکانات و ظرفیتهایی در اختیار داریم و قرار است به کجا برسیم تا بتوانیم بر اساس آن و در قالب نقشهای جامع برای آینده پبش رو برنامهریزی کنیم.»
اینکه آیا اصلا چنین بحثهایی در مخیله مسئولان ورزش وجود داشته و برای آقای وزیر و همکارانشان موضوعیت دارد، سؤالی جدی است که خوب است خود آقایان در این باره شفافسازی کنند و بگویند که آیا قرار است به اداره ورزش به شیوه «هرچه پیش آید، خوش آید»! و «روزمرگی» و «خوابیدن در باد چند نتیجه و مدال بادآورده» و... پایان داده و طرحینو درافکنند و با جدیت به دنبال آن هستند که به سؤالات مطرح در صحبتهای آقای رئیسجمهور و نظایر آن پاسخ اساسی دهند یا اینکه وضعیت فعلی ورزش از حیث فرم و محتوا و نحوه مدیریت و جولان مدیرنماها و فرصتطلبان و جریانات دلالی و... کماکان ادامه خواهد داشت؟
البته صادقانه و صریح عرض کنیم آنچه که ما طی بیش از صد روز فعالیت دولت چهاردهم از عملکرد و خروجی وزارت ورزش مشاهده و برداشت کردهایم، این است که هیچ تحرک جدی و نشانه قابل اعتنایی مبنی بر شروع تغییرات «معنادار» به چشم نیامده و به گوش نرسیده و اوضاع کماکان به حالت قبلی خود باقی است و...
باری، آقای رئیسجمهور در پایان صحبتهای خود در جلسه ذکر شده البته این نکته را هم افزوده است که: «... وزارت ورزش هم باید برای شکل و نحوه اجرای این طرح برنامهریزی لازم را انجام دهد.»
چند روز قبل از این نشست، دکتر پزشکیان در دیدار با اعضای یکی از گروههای سیاسی کشور نکاتی را مطرح کرده بود که بخشی از آن چون فراتر از بحثهای سیاسی و حزبی و... بوده و معنای کلی و عام داشت، موضوع یادداشت شماره قبل ما هم شد و آن اینکه آقای رئیسجمهور خیلی ساده و صریح و همه فهم - و به نوعی با ادبیات خودمانی و ورزشکاری- گفته بود: «سپردن کار دست افراد کارنابلد، نامردی و خیانت به کشور و مردم است...» سخنی سرراست و ساده که از فرط بدیهی و روشن بودن، نیاز به هیچ توضیحی ندارد، سخنی که تکیه بر منطق دارد و اگر اجرائی و عملی شده و به ویژه از سوی همکاران ایشان- خاصه یکایک اعضای محترم کابینه- جدی گرفته شود، به عنوان یک دستورالعمل اخلاقی و حرفهای در برنامهریزیها و اجرا، به حل بسیاری از مشکلات کشور کمک میکند، مشکلاتی که هیچ ربطی به توطئه دشمنان خارجی و بدخواهان قسمخورده این ملک و ملت ندارد و عامل اصلی آن، « سوء مدیریت» است و اگر بخواهیم به زبان رئیسجمهور سخن بگوئیم ریشه در عملکرد و رفتار کسانی دارد که با سپردن کار به دست افراد کارنابلد و فاقد تخصص و صلاحیت، خواسته و ناخواسته در حق این مردم و کشور«نامردی» میکنند!
همانطور که در شماره قبل نوشتیم- و در اینجا تاکید و تکرار میکنیم- متاسفانه در حوزه ورزش از این«نامردی»ها به وفور اتفاق افتاده و پیکر ورزش از آن ضربات بسیار خورده و زخمهای زیادی دیده است و چون چنین است، کار ورزش، آنگونه که انتظار میرود بسامان نیست و ناهنجاریها وکجرویهای عدیده و آزاردهندهای در آن دیده میشود که تقریبا نهادینه شده و به صورت روال و امری عادی درآمده است.
این نوع « نامردی» در ورزش(یا هر جای دیگر) وقتی صورت میگیرد که اصل مهم و تعیینکننده و بسیار مؤثری به نام «شایستهسالاری»، قربانی روابط و بند وبستها و معاملهها و بده بستانهای سیاسی و اقتصادی و شخصی و برخلاف مصالح و منافع ملی شود.
تاکید میکنیم در ورزش و سطوح مختلف مدیریتی آن، خیلی وقتها مکانیزم جذب و دفع برخلاف مصالح ورزش و منافع ملی عمل کرده و اصل «شایستهسالاری»، قربانی روابط و منافع و فرصتطلبیها شده است. لذا خیلی جاها، بسیاری از بزرگان، استخوان خردکردهها و شخصیتهای خوشنام و کاربلد به دلیل اعتقاد داشتن به اصول و تمکین نکردن به رفتار و اقدامات و خواسته ناصواب و غیراصولی و... به کنج انزوا و عزلت رانده شده و جای آنها را جریانات و افراد فرصتطلب- و گاه کاملا بیگانه با ورزش و فرهنگ و اصول آن- اشغال کردهاند و... ناگفته پیداست نتیجهای که از این فرآیند حاصل میشود، چیزی جز ضرر و زیان نخواهد بود.
در جلسه فوق، رئیسجمهور جملهای بر زبان آورد که به نوعی تاکید بر اصل شایستهسالاری است، آنجا که گفت: «هر فردی را که بتواند در چارچوب اسناد و سیاستهای کلان نظام به پیشبرد اهداف دولت در ساختن ایران به ما کمک کند، حتی اگر به من بدی کرده باشد، چه رسد به رقیب من در انتخابات رای داده باشد، به کار خواهیم گرفت.»
در اینجا نیز ایشان بر این اصل تاکید میکند که ملاک همکاری و برگزیدن همکاران در هر عرصهای که دولت با آن سروکار دارد (از جمله ورزش) همشهریگری، باندبازی، قبیلهگرایی، قوم و خویشی، زدوبند اقتصادی، منافع شخصی و نظایر آن نیست، بلکه چون هدف، ساختن ایران (و حتما ورزش ما ) است، باید «بزرگ» فکر کرد و مردان بزرگ و شایسته و خدمتگزار را که درد دین و وطن و مردم دارند، با هر گرایش و فکر و سلیقهای به میدان خدمت فراخواند و از تواناییهای ایشان، بهترین استفاده را در جهت تحقق اهداف ملی برد و...
غرض آنکه، اگر صدها جلسه برگزار شده و حرفهای شیرین و علمی و امیدوارکننده درباره ورزش و آینده آن زده شود، تا وقتی که در عمل به اصولی مثل شایستهسالاری عمل نکنیم و در حق ورزش به راحتی «نامردی» شود، آب از آب تکان نخواهد خورد، سهل است، وضع از این هم که هست، بدتر خواهد شد!
امیدواریم این سخنان از سوی همکاران رئیسجمهور و اعضای کابینه - از جمله وزیر ورزش که به ایشان«یاعلی» (ع) گفته- فقط به تصدیق زبانی و سر تکان دادن به نشانه تأیید ختم نشود و این عزیزان (از جمله در ورزش) در عرصه اجرا، بیش از هر ملاک دیگری، رعایت اصول- علیالخصوص اصل شایستهسالاری- را در انتخاب اصحاب خود مدنظر قرار دهند و صداقت و «مردانگی»شان را عملا به رخ خودی و بیگانه بکشند...